یک چادر، دو امداد

ساخت وبلاگ

آخرین مطالب

امکانات وب

#بهای_بهشت ۱۵ ؛ سه رکن سجدهبِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم ما در هر سجده سه جزء داریم: یک. مَسجودٌ لَه.کسی که برای او سجده می‌کنیم فقط و فقط خداست. دو. مَسجودٌ اِلَیه.کسی یا چیزی که به سوی او سجده می کنیم. ما مسلمان‌ها الان به سویِ کعبه سجده می‌کنیم و قبلاً به سوی «بیت المقدس» سجده می‌کردیم. فرشتگان به سویِ آدم ولی برای خدا سجده کردند.[1] گر فرشته سجده بر آدم نمود * سجده بهر حق و آدم قبله بودحضرت یعقوب و برادران یوسف برای خدا به سویِ یوسف سجده کردند و یوسف قبله آنها بود. [2]سه. مَسجودٌ عَلیه.چیزی که بر آن سجده می‌کنیم و پیشانی‌مان را می گذاریم. که می‌تواند سنگ باشد، می تواند خاک باشد، می‌تواند چوب باشد. ولی بهترینش تربتِ سیدالشهداست. [1] امام رضا علیه السلام : « كَانَ سُجُودُهُمْ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ عُبُودِيَّةً وَ لِآدَمَ إِكْرَاما ». (عیون اخبار الرضا ، ج 1 ، 263)[2] امام هادی علیه السلام : إنَّمَا كَانَ ذَلِكَ مِنْهُمْ طَاعَةً لِلَّهِ وَ تَحِيَّةً لِيُوسُفَ‏. (وسائل الشيعة / ج‏ 6 / ص 387) یک چادر، دو امداد...
ما را در سایت یک چادر، دو امداد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fehadi بازدید : 24 تاريخ : پنجشنبه 3 اسفند 1402 ساعت: 17:01

حکایت 301 : ده برابر آقای مجتهدی تهرانی نقل کرده است که آیت الله میرزا علی مشکینی فرمودند: در ایامی که تحصیل می کردم یک روز پنج ریال بیشتر پول نداشتم و در خیابان راه می رفتم که یکی از طلاب به من رسید و گفت: پنج ریال داری به من قرض بدهی؟ فکر کردم که اگر این پول را به او بدهم خودم بی پول می مانم ولی با خود گفتم که کار این بنده خدا را راه می اندازم خداوند کریم است، پول را به او دادم چند قدمی که رفتم یکی از همشهریهای من از اهالی مشکین شهر به من رسید با هم مصافحه کردیم. موقع خداحافظی پولی در دست من گذاشت و رفت چون نگاه کردم دیدم پنج تومان ( پنجاه ریال) است. بار دیگر یکی از طلاب به من رسید و از من پنج تومان ( پنجاه ریال) قرض خواست این دفعه نیز با خود گفتم خدا کریم است اکنون که این آقا معطل است کار او را راه می اندازم پول را به او دادم چون مقداری جلوتر رفتم یکی دیگر از همشهریهای خود را دیدم پس از مصافحه و احوال پرسی موقعی خداحافظی پولی در دست من گذاشت و رفت چند قدم جلوتر رفتم نگاه کردم دیدم پنجاه تومان ( پانصد ریال) است. ناگاه به یاد آیه شریفه افتادم که من جاء بالحسنه فله عشر امثالها**انعام/ 160. *** یعنی: هر کس عملی نیک انجام دهد ده برابر به او پاداش می دهیم دیدم بار اول پنج ریال داشتم چون به یکی نیازمندی قرض دادم خدای کریم پنجاه ریال رساند و چون پنجاه ریال را قرض دادم خداوند کریم در عوض پنجاه تومان (پانصد ریال) یعنی درست ده برابر رسانید. ایشان فرمودند: هر چه منتظر شدم ودعا کردم که کسی پیدا شود و این پنجاه تومان (پانصد ریال) را قرض بگیرد بلکه پانصد تومان (پنج هزار ریال) شود دعایم مستجاب نشد**ر.ک: مردان علم در میدان عمل 6/ 171 170 به نقل از: بازار مکافات/ 137. ***. (Why? یک چادر، دو امداد...
ما را در سایت یک چادر، دو امداد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fehadi بازدید : 16 تاريخ : دوشنبه 4 دی 1402 ساعت: 14:38

چگونگی خلق ظلمتپرسش :با توجه به اینکه ظلمت عدم نور است، چرا خدا آن را جزء مخلوقات خویش مى داند؟ پاسخ اجمالی :خداوند در ارتباط با خلقت نور و ظلمت می فرماید: «خداوندى که مبدأ نور و ظلمت را ایجاد کرد». بر این اساس خالق نور، ظلمت را نیز آفریده است، در حالی که بین فلاسفه و دانشمندان طبیعى معروف است ه «ظلمت» چیزى جز «عدم نور» نیست، در حالی که نمی توان نام مخلوق بر معدوم گذاشت. در پاسخ می گوییم: غالباً ظلمت به معناى نور ضعیف است که در برابر نور قوى به کار مى رود. بدیهى است که ظلمت به این معنى، مخلوق خدا است. هم چنین ظلمت یک امر عدمى است، اما امر عدمى در شرائط خاص، از یک امر وجودى سرچشمه مى گیرد.پاسخ : خداى متعال در آیه ۱ سوره «انعام» اشاره به خلقت نور و ظلمت کرده، مى فرماید: (خداوندى که مبدأ نور و ظلمت را ایجاد کرد)؛ «وَ جَعَلَ الظُّلُماتِ وَ النُّورَ»نکته اى که از این آیه به دست مى آید این است: همان طور که «نور» مخلوق خداوند است، «ظلمت» هم آفریده او است، در حالى که معروف در میان فلاسفه و دانشمندان علوم طبیعى این است که «ظلمت» چیزى جز «عدم نور» نیست، و این را مى دانیم که نام مخلوق بر معدوم نمى توان گذاشت.بنابراین، چگونه آیه مورد بحث، ظلمت را جزء مخلوقات خداوند به شمار آورده است؟!در پاسخ این ایراد مى توان گفت:اوّلاًـ ظلمت همیشه به معناى ظلمت مطلق نیست، بلکه ظلمت غالباً به معناى نور بسیار کم و ضعیف، در برابر نور فراوان و قوى به کار مى رود، مثلاً: همه مى گوئیم: «شب ظلمانى» با این که مسلّم است: در شب، ظلمت مطلق نیست، بلکه همواره ظلمت شب، آمیخته با نور کم رنگ ستارگان یا منابع دیگر نور مى باشد.بر این اساس مفهوم آیه این مى شود که: خداوند براى شما روشنى روز و تاریکى شب را که یکى نور قوى و د یک چادر، دو امداد...
ما را در سایت یک چادر، دو امداد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fehadi بازدید : 48 تاريخ : يکشنبه 27 فروردين 1402 ساعت: 23:11

برهان صدیقیین در آیه۳ سوره حدیدپرسش :در آیه ۳ سوره حدید چگونه از طریق برهان صدیقین وجود خدا اثبات می شود؟ پاسخ اجمالی :قرآن در سوره حدید، و در بیان اوصاف الهى مى فرماید: «اوست اول و آخر و پیدا و پنهان؛ و به هر چیز دانا است». اوصافی که ترسیم نامتناهى بودن خدا است. او «اول» است، یعنى ازلى است، و بدون آغاز. او «آخر» است یعنى ابدى است، و بى انتها. هم چنین «ظاهر» است، بى آن که پنهان باشد، و «باطن» است، یعنى کنه ذاتش پیدا نیست. هم چنین پیامبر(ص) می فرماید: «خداوندا! تو سرآغاز هستى و قبل از تو هیچ نبود، و تو آخر هستى و چیزى بعد از تو نیست، تو ظاهرى و برتر از تو چیزى نیست، و تو باطنى و فراتر از تو چیزى نیست».پاسخ :قرآن در آیات آغازین سوره حدید، که از آیاتى است که بیانگر اوصاف الهى در شکلى بسیار عمیق و گسترده است؛ مى فرماید: (اوست اوّل و آخر و پیدا و پنهان؛ و او به هر چیز دانا است)؛ «هُوَ الاَْوَّلُ وَالاْخِرُ وَالظَّاهِرُ وَالْبَاطِنُ وَهُوَ بِکُلِّ شَىْء عَلِیمٌ».این اوصاف پنجگانه که در این آیه جمع شده؛ ترسیم روشنى از نامتناهى بودن ذات پاک خدا است.او «اوّل» است، یعنى ازلى است، بى آن که آغازى داشته باشد. او «آخر» است یعنى ابدى است، بى آن که انتهایى داشته باشد.او «ظاهر» و آشکار است، بى آن که بر کسى پنهان باشد.او «باطن» است، یعنى کنه ذاتش بر هیچ کس پیدا نیست - چرا که درک حقیقت بى نهایت براى موجودات محدود مثل انسان ممکن نیست - بى آن که از بندگان اش محجوب و پوشیده باشد.به همین دلیل او نسبت به هر چیز عالم است؛ چرا که از آغاز بوده و تا پایان باقى است و در همه جا، در ظاهر و باطن جهان، حضور دارد.در تفسیر اوصاف چهارگانه «اوّل» و «آخر» و «ظاهر» و «باطن»، مفسّران تفسیرهاى متعدّدى ذکر کرده اند یک چادر، دو امداد...
ما را در سایت یک چادر، دو امداد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fehadi بازدید : 55 تاريخ : يکشنبه 27 فروردين 1402 ساعت: 23:11

اثبات خداوند با استفاده از «براهین توحید»پرسش :امام علی(علیه السلام) در خطبه ۱۰۸ در باب توحید با چه براهینی به اثبات خداوند می پردازد؟پاسخ اجمالی :امام علی(ع) در آغاز خطبه ۱۰۸ به مهمترین دلایل خداشناسی؛ یعنی «برهان نظم»، «برهان فطرت» و «برهان اِبداع» اشاره کرده، می فرماید: «ستایش مخصوص خدایی است که با آفرینش خود بر انسان ها تجلى کرده، و با حجّت و دلیل خود، بر قلب بندگان آشکار شده است، آفریده ها را بدون نیاز به فکر و اندیشه آفرید؛ چرا که اندیشه مخصوص کسانى است که داراى روح و ضمیر باطن هستند و او چنین نیست! ...».پاسخ :امام علی(علیه السلام) در آغاز خطبه ۱۰۸ «نهج البلاغه»، به سراغ حمد و ستایش پروردگار و ذکر جمال و جلال او و براهین ذات مقدّسش مى رود. در عباراتى کوتاه و زیبا و دلنشین، به مهمترین دلایل توحید اشاره مى کند. نخست مى فرماید: (ستایش مخصوص خداوندى است که با آفرینش خود، بر انسان ها تجلى کرده است!)؛ «الْحَمْدُللهِ الْمُتَجَلِّی لِخَلْقِهِ بِخَلْقِهِ».و این، در واقع اشاره به «برهان نظم» است که در جاى جاى «قرآن مجید» آمده است. گاه دست انسان را مى گیرد و به آسمان ها مى برد و سیّارات و ثوابت و کهکشان هاى با عظمت را به او نشان مى دهد و گاه به اعماق اتم مى کشاند و ساختمان شگفت انگیز آن را به انسان ارائه مى دهد. گاه عجایب خلقت پرندگان، گاه شگفتى هاى جهانِ حیوانات و جانداران، گاه اسرار آفرینش نباتات، گاه عجایب اعماق دریاها. آرى، به وسیله مخلوقات، خالق را به خلقش نشان داده است و این، داستان عجیب و طولانى دارد که هرگز تمام نمى شود. از یک سو، هر قدر در عظمت عالم آفرینش بیندیشیم، به جایى نمى رسیم و از سویى دیگر، در اسرار خلقت آنها و نظم حاکم بر آنها.از تفسیر بالا روشن شد که خلق در «لِخ یک چادر، دو امداد...
ما را در سایت یک چادر، دو امداد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fehadi بازدید : 57 تاريخ : يکشنبه 27 فروردين 1402 ساعت: 23:11